فقط برای توووووووووووو
فقط برای توووووووووووو

فقط برای توووووووووووو

اس ام اس جدایی پیامک غمگین جدا شدن


بدون اینکه “مار” ی در کار باشد
مزه ی “زهرمار” را میچشم وقتی نیستی…
.
.
.
تا نباشد این جدایی ها، نداند قدر یاران را،
کویر خشک می داند، بهای قطره باران را…
.
.
.
ندارم لحظه ای از تو رهائی
/ امان از عشق و این رهائی
تمام ترس من ناگفته پیداست / مبادا بین ما افتد جدائی . . .
.
.
.
گفـــــته بودمـ بی تـــو سخــــت میگــــــذرد بـی انـصـافــــــــ !
حـــــرفمـ را پس میگــیرمـ
بــی تــــــو انگـــــــار اصـلا نمـیگــــــذرد …
.
.
.
جدا ماندن از کسی که دوستش داری
فرقی با مردن ندارد
پس عمری که بی تو میگذرد
مرگیست به نام زندگی
.


سایر جملات و اس ام اس های جدایی در ادامه مطلب (نظریادتون نره)

ادامه مطلب ...

عاشقانه و احساسی

دستاشو جلوی من هی نگیر دلم میگیره

کی میخواد جداکنه تورو ازم ای خدا کنه بمیره

اینقدر کنار اون راه نرو باهاش قدم نزن

بی معرفت انقدر با این کارات اتیش به جون من نزن

----------------------------------------

وقت رفتن تو چشام نگاه کن ببین چقدر دوست دارم

پشت کردم رو به تو که نبینی مثل بارون میبارم

دستهای یخ زدمو یه لحظه بگیر تو دستات

خودم اینجامیمونم ولی قلبم میاد باهات

---------------------------------------

بعد تو کجا پیدا کنم کسی رو که تو اغوشم بگیره

که وقتی مریضم نگه ای کاش بمیره

بعد تو سرم رو روی شونه های کی بزارم

 صورتم رو لمس کنه که وقتی گریه میکنم

دستامو بگیره ارومم کنه

----------------------------------------

این جوری بهم ضل نزن دلم میگیره

این یه حقیقته گلم بارفتنت دلم میمیره

برو شاید زیادی دوست داشتم اره برو

ولی بدون واسه بودنت چیزی کم نذاشتم

ادامه مطلب ...

خدایا...


خدایا فقط تو را می خواهم.....باور کرده ام که فقط تویی سنگ صبور حرف هایم
می ترسم از اینکه بگم دوسش دارم...اون نمی دونه که با دل من چه کرده...نمی دونه که دلی رو اسیر خودش کرده
هنوز در باورم نیست که دل به اون دادم و اون شده همه هستی ام
روز های اول آشنایی را بیاد میاورم آمدنش زیبا بود ...آنقدر زیبا حرف می زد که به راحتی دل به او باختم و او شد اولین عشقم در زندگی
بارالها گویی تو تمام زیبایی های عالم را در چهره و کلام او نهاده بودی
واین گونه مرا اسیر او کردی و دل کندن از او شد برایم محال و داشتنش بزرگترین ارزویم در زندگی
حالا که عاشقش شدم تو بگو چه کنم که تنهایم نگذارد....خدایا امشب به تو می گویم چون تو تنها مونس تنهایی هایم هستی..
چگونه بگویم بدون او می میرم....او رفته و در باورم نیست نبودنش...
خود خوب می دانم او مرا کودکی فرض کرد که نمی داند عشق چیست و برای عاشقی حرمتی قائل نمی باشد
مرا به بازی گرفت یا شاید....نمی دانم.....دگر هیچ نمی دانی.. اعتراف می کنم نفسم به بودن او وابسته است
بعد رفتن او دگر این نفس را هم نمی خواهم....حال تو بگو چه کنم ؟
بار خدایا دوست دارم مرا بفهمد حتی برای یه لحظه

 

خسته ام از آرزو ها


خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بال های استعاری

لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگی های اداری

آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین
سقف های سرد و سنگین، آسمان های اجاری

با نگاهی سر شکسته، چشم هایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری

صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده، گریه های اختیاری

عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری

رو نوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری

روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها، نامی از ما یادگاری

 

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی


خدایا کفر نمیگویم,

پریشانم,

چه میخواهی تو از جانم?!

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.

خداوندا !

اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای تکه نانی

به زیر پای نامردان بیاندازی

و شب آهسته و خسته

تهی دست و زبان بسته

به سوی خانه باز آیی

و زمین آسمان کفر را میگویی

ن میگویی ?!

خداوندا !

اگردر روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایهی دیوار بگشایی

لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرفتر

عمارتهای مرمرین بینی

و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد

و زمین آسمان کفر را میگویی

ن میگویی ?!

خداوندا !

بشر روزی اگر گردی

با بندگانت حال خبر ز گردی

پشیمان میشوی از قصه خلقت, از این بودن, از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو که میدانی انسان این بودن دنیا و در چه ماندن دشوار است,

 

آنکس میکشد چه که رنجی انسان سرشار است احساس از و است!

جدایی،دلتنگی،خاطره


 

مـــن می نویسم
و
تـــــــو
نـــمی خوانی !
امـــــــــــا

مخــاطب که تـــو باشــی…
مدیــــــونم اگر ننـــــــویسم…

.
.

شماره عوضی نبود …
صدا اشتباه نبود …
صدا همان صدا بود …
چیزی دیگر انگار عوض شده بود …
چیزی شبیه دل …

.
.
.
صفر را بستند ”
تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم!

.
.
.
گیرم که باران هم آمد…
همه چیز را هم شست…
هوا هم عالی شد…
فایده اش برای من چیست؟
هوای دل من بی تو پس است
.

.
.
نه
مژده
ای
نه مسیحا نفسی
و نه آمدنی!
این شد که به فال بی اعتقادم!
.
.
.
هیچ وقت نباید به اجبار خندید !
گاهی بــاید تا نهایت آرامش گــریه کرد …
لبخـــــند بعد از گریه ؛
از رنگــــین کمــــآن بعد از بـــآران هم زیبـــاتره

.
.
.
نمی گوید بیا
نمیگوید بمان
نمیگوید برو حتی راحتم بگذار
می آید حرف های عاشقانه میشنود
لبخند میزند و میرود
کارهرشب اوست

اقـــــرار مـــی کـــنم اینــجا بــدون تــو
حـتی بــرای آه کشـــیدن هـــم هــــوا کــــم اســــت . . .
.
.
.
این روزهـــا دوباره افکارم به سوی تــــو پر می کشد
سنگش نزن تحمل کـــــن !
.
.
.
بهم گفت کمى از حال و روزت بگو
و من سکوت کردم و سکوت کردم و سکوت کردم ،
اونقدر سکوت کردم که مطمئن شدم چیزى رو از قلم ننداختم !
.

.

ادامه مطلب ...

جدایی،نامردی و...


عشق بی معرفتم کاش هیچ وقت نمی دیدمت،کاش هیچ وقت عاشقت نمی شدم ،کاش حالا که رفتی میتونستم فراموشت کنم،کاش میتونستم فکرکنم هیچ وقت توزندگیم نبودی،دلتنگم دلتنگه تمام روزایی که باتوبودم دلتنگه اون روزایی که جوابمونمی دادی ونگرانت می شدم  حتی دلتنگ قهرکردنت،میترسم ازروزی که فراموشم کنی،ازاون روزی که وقتی ببینیم مرایادت نیاد ونشناسیم ،میترسم ازاون روزی که صدات کنم وقتی دیدیم بگی شما؟خدایا خیلی دوسش داشتم ولی این روزگارنذاشت کنار هم باشیم نذاشت همیشه شادباشم ازم گرفتش و خواست تاآخرعمر درد نبودنش رو حس کنم.خدایا روزی رو پیش روم قرار نده که بخوام بترسم خدایا دوباره مارو بهم برسون.