با تو اردیبهشت شود…
.
.
.کلافه کرده ای مرا . . .
چرا همیشه لبخندهایت از نوشته های من زیباتر است؟
.
.
.
تنهـا برنامه اے کــه تـِکرارش
آرزوےِ هر روز مـَن استـــ
پـَخشِ زنده ےِ
نگـاهِ توستــ … هَمیـن…
.
.
.
بـه شـــوق ِ دیــــدارت …
چه آب و جـارویــی
راه انـــداخــتــه انـــد !
چشـم هـا و مـژه هـایـم …
.
.
.
زنـــدگی بهانه استـــ
من هوا را به امید
همنفسی
با تو
تنفس می کنم
.
.
.
بیا یک خط زیر قانون خط های موازی بنویسیم :
“دو خط موازی هیچوقت به هم نمی رسند اما این دلیل نمی شود همدیگر را دوست نداشته باشند
.
.
.
افــکار عاشقـانه ام را ، جمـع که می کنـم …
دسته گلی می شود ، شبیه تو ، برای تو …
.
.
.
می گویند
درد را از هر طرف بنویسی درد است
نمی دانند
درد را از طرف تو اگر بنویسند
شعر می شود
.
.
.
مهربانی ات را مرزی نیست !
یقین دارم فرشته ای قبل از آفرینشت قلبت را بوسیده . . .
.
.
.
در عجبم از کار خدا . . .
تو را آفریده و انتظار یکتا پرستی دارد از من . . . !
.
.
.
خوشبختی من پیدا کردن “ تو ” از میان این همه ضمیر بود . . .
مهربانم مگذار لحظه ای روزنه پنجره ها بسته شود
.
.
.
میشه پروانه بود و به هر گلی نشست
اما بهتره مثل تو مهربون بود و به هر دلی نشست
.
.
.
سلامتیه حرفایی که نه میشه اس ام اس کرد
نه تو چت تایپ کرد
نه میشه پای تلفن گفت
حرفایی که فقط مال وقتیه
که تو رو در آغوش دارم . . .
.
.
.
مه شب مرغ دلم بر سر دیوار تو بود / میپرد از قفس و عاشق دیدار تو بود
خبرت هست که از خوبی خود بی خبری / به خدا خوبتر از خوبتر از خوبتری
.
.
.
فصل اظهارنامه رسیده ، کلی مالیات باید بدم ،تنها مالیاتی که با کمال میل پرداخت میکنم ، صفحه اظهارنامه عشقم به توست !!!
.
.
.
سند منگوله دار دلمون ، وقف شما / کفترای جلدمون ، ارزونی سقف شما
ما زمین خورده ی اون چشمای عاشق کشتیم / نمیبینی ما رو اما ، عمریه دلخوشتیم
.
.
.
اگه آفتاب میسوزونه بی خیال آخه تو سایه بونی
اگه آدم ها وفا ندارند بی خیال آخه تو مهربونی
اگه من واست میمیرم بی خیال آخه تو لایق تر از اونی که میدونی
.
.
بارانِ سربی میشود
وقتی نیستی میریزد بر سرم
خاطراتـــــتــــــ . . .
.
.
.
هیس …
حواس تنهایی ام را با خاطرات باتو بودن پرت کرده ام
بگو کسی حرفی نزند
بگذار لحظه ای آرام بگیرم …
.
.
.
به هم میرسیم ۳ نفر میشیم
من و تو و شادی
از هم دور میشیم ۴ نفر میشیم
تو و تنهایی , من و خاطره
.
.
.
می آیی . . .
عاشق می کنی . . .
محو میشوی . . .
تا فراموشت می کنم ، دوباره می آیی . . .
تازه می کنی خاطراتت را . . .
محو میشوی . . . .
.
.
.
مرا محکــم تر در آغوش خود بگیـر …
من هنوز هم نـمی خواهم تــو را …
به دسـت خاطرات ” لــعنـتـی ” بسپـارم …
.
بــرگــرد . . .
.
.
.
چه فرقی دارد ، شهر ما خانه ی ما باشد یا نباشد ؟
وقتی تو نه در شهر ما هستی و نه در خانه !
.
.
.
کوتاه ترین قصه ی دنیا :
رفت … !
.
.
.
چندیست در نبودنت به ساعت شنی می نگرم ، یک صحرا گذشته است !
.
.
.
این روزها سنگین و نحس اند ، چه کنم ؟
لحظات هم بهانه ات میگیرند
رفتی و ردپایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است
.
.
.
امروز و فرداهایم ، پس فرداها ، همه و همه
خراب شده اند
بعد از تو
برگرد
.
.
.
شنیدی میگن خیلی دور ، خیلی نزدیک ؟
اولی دستامونه ، دومی دلامونه
.
.
.
تو و فاصله با هم یکی شدید
من و پاهام به رسیدن ناامید
کاش میشد می رسیدم تا می دیدم
تو و فاصله به هم چیا میگید ؟؟؟ !!!
.
.
.
بعضی وقتها چشمم به قلبم حسودیشون میشه ، میدونی چرا ؟
چون تو همیشه تو قلبمی ، ولی از چشم دوری !!!
.
.
.
فکر کردم آسمان را می توان تسخیر کرد
آب اقیانوس را با آه خود تبخیر کرد
فکر کردم رفتنت را می توان از یاد برد
هیچ دانستی ؟ دلم را رفتن تو پیر کرد
خداحافظ طلوعم
خداحافظ غروبم
خداحافظ تو ای تنها امیدم
.
.
.
.
میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی
ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری
که با خدا حافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه
.
.
.
.
ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار
منو از خاطره کم کن ٬ تا ابد خدا نگهدار
.
.
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!
.
.
.
.
واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار ، توی تردید شب خدا نگهدار ، اگه خوابم اگه بیدار ، تو ی این فرصت تکرار ، بگو عاشقی برای آخرین بار
.
.
.
.
هنوز نیامده ای خداحافظ ؟ تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم
.
.
.
.
ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ
.
.
.
رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند / آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند !
از دل برکه شب سر زد و تابید به خورشید / تا دل روشن نیلوفری اش پاک بماند !
.
.
خداحافظ برای تو چه آسان ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان
.
.
تکیه به شونه هام نکن ، من از تو افتاده ترم / ما که به هم نمیرسیم ، بسه دیگه ! بذار برم
فریاد نزن که نیست فریادرسی
************************
ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت
یا مثل یک پروانه پر میزد ، رقصان به روی طاق ایوانت
.
ای کاش احساسم کبوتر بود ، بر بام قلبت آشیان میکرد
از دست تو یک دانه برمیچید ، عشقی به قلبت میهمان میکرد
.
ای کاش احساسم درختی بود ، تو در پناه سایه اش بودی
یا مثل شمعی در شبت میسوخت ، تو مست در میخانه اش بودی
.
ای کاش احساسم صدایی داشت ، از حال و روزش با تو دم میزد
مثل هزاران دانه برفی ، سرما به جان دشت غم میزد
.
ای کاش احساسم هویدا بود ، در بستر قلبم نمی آسود
یا در سیاهی دو چشمانم ، خاموش نمیگشت و نمی آلود
.
ای کاش احساسم قلم میگشت ، تا در نهایت جمله ای میشد
یعنی که “دوستت دارم”ی میگشت ، تا معنی احساس من میشد !