فقط برای توووووووووووو
فقط برای توووووووووووو

فقط برای توووووووووووو

جمله ها و متن های جدید و غمنــاک فاصله و دوری



دور که میشوم، نزدیکتر می آید…!
نزدیک که میشوم، دورتر میرود…!
انگار که این ” فاصله ”
همیشه باید به شکلی رعایت شود !
.
.
.
زمستان است
و من شنیده ام روزها کوتاه تر میشوند
ولى . . .
نمیدانم چرا دارند این روزها
هى بلندتر میشوند، بى تو !
.
.
.
بین
من و تو
مرگ نمی تواند جدایی بیندازد…
فاصله که دگر هیچ…
.
.
.
در دوری لذتی است که در با هم بودن نیست
چون در با هم بودن ترس از فراق است و در دوری شوق دیدار . . .
.
.
.
رفتــه ای
و مــن هــر روز،
بــه مــوریــانــه هــایــی فکــر مــی کنــم
کــه آهستــه و آرام
گــوشه هــای خیــال ام را مــی جــونــد!
تــا بــی “خیــال” نشــده ام،

بــرگــرد . . .

.

.

.

چه فرقی دارد ، شهر ما خانه ی ما باشد یا نباشد ؟
وقتی تو نه در شهر ما هستی و نه در خانه !
.
.
.
کوتاه ترین قصه ی دنیا :
رفت … !
.
.
.
چندیست در نبودنت به ساعت شنی می نگرم ، یک صحرا گذشته است !
.
.
.
این روزها سنگین و نحس اند ، چه کنم ؟
لحظات هم بهانه ات میگیرند
رفتی و ردپایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است
.
.
.
امروز و فرداهایم ، پس فرداها ، همه و همه
خراب شده اند
بعد از تو
برگرد
.

.

.

شنیدی میگن خیلی دور ، خیلی نزدیک ؟
اولی دستامونه ، دومی دلامونه

.

.

.

تو و فاصله با هم یکی شدید
من و پاهام به رسیدن ناامید
کاش میشد می رسیدم تا می دیدم
تو و فاصله به هم چیا میگید ؟؟؟ !!!

.

.

.

بعضی وقتها چشمم به قلبم حسودیشون میشه ، میدونی چرا ؟
چون تو همیشه تو قلبمی ، ولی از چشم دوری !!!

.

.

.

فکر کردم آسمان را می توان تسخیر کرد
آب اقیانوس را با آه خود تبخیر کرد
فکر کردم رفتنت را می توان از یاد برد
هیچ دانستی ؟ دلم را رفتن تو پیر کرد


بهترین پیامک های عاشقانه خداحافظی

خداحافظ طلوعم
خداحافظ غروبم
خداحافظ تو ای تنها امیدم

.

.

.

.

میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی
ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری

که با خدا حافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه

.

.

.

.

ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار
منو از خاطره کم کن ٬ تا ابد خدا نگهدار

.

.

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!

.
.
.
.

واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار ، توی تردید شب خدا نگهدار ، اگه خوابم اگه بیدار ، تو ی این فرصت تکرار ، بگو عاشقی برای آخرین بار
.
.
.
.

هنوز نیامده ای خداحافظ ؟ تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم

.
.
.
.

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

.

.

.

رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند / آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند !
از دل برکه شب سر زد و تابید به خورشید / تا دل روشن نیلوفری اش پاک بماند !
.
.
خداحافظ برای تو چه آسان ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان
.
.
تکیه به شونه هام نکن ، من از تو افتاده ترم / ما که به هم نمیرسیم ، بسه دیگه ! بذار برم

شعر عاشقانه

من مانده ام این خاطره ها را چه کسی
در قاب دلت نشانده ، مثل قفسی
.
زندانی آن شدی شبی بهت آور
آلوده ی این سکوت بی هم نفسی
.
درگیر شدی به آرزویی مبهم
افسون شده ی نگاه ترد هوسی
.
آغشته شدی شبی به کبری مزمن
از قصه ی نمرودبخوان تا مگسی
.
آزرده وبی حاصل وتنها که شدی

فریاد نزن که نیست فریادرسی

************************

ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت

یا مثل یک پروانه پر میزد ، رقصان به روی طاق ایوانت
.
ای کاش احساسم کبوتر بود ، بر بام قلبت آشیان میکرد
از دست تو یک دانه برمیچید ، عشقی به قلبت میهمان میکرد
.
ای کاش احساسم درختی بود ، تو در پناه سایه اش بودی
یا مثل شمعی در شبت میسوخت ، تو مست در میخانه اش بودی
.
ای کاش احساسم صدایی داشت ، از حال و روزش با تو دم میزد
مثل هزاران دانه برفی ، سرما به جان دشت غم میزد
.
ای کاش احساسم هویدا بود ، در بستر قلبم نمی آسود
یا در سیاهی دو چشمانم ، خاموش نمیگشت و نمی آلود
.
ای کاش احساسم قلم میگشت ، تا در نهایت جمله ای میشد
یعنی که “دوستت دارم”ی میگشت ، تا معنی احساس من میشد !


نوشته ها و متن های فوق العاده زیبای احساسی

 

 بــــاز هـــــم خیال تــــو
مــــرا
“برداشــــت”
کجــــا می بــــرد نمــــی دانــــم!
. .
.
بیا با پنجه راه برویم. . .
روی تن این دنیا. . .
بگذار خواب بماند. . .
نفهمد از قانونش گریخته ایم و،
دل باخته ایم. . . !
.
.
.
قافیه های بلند نگاهت
همیشه در آخرین لحظات
به داد بیت های کوتاه غزلم می رسند
وقتی که نیستی اما
دستهای سیاه شعر سپیدم بالاست
.
.
.
خوابیدن میان دستان تو
بیدار شدن روبه روی چشمان تو
دیدن لبخند هر روزه ی تو
گرفتن دستان گرم تو
سر بر بازوی تو نهادن
سرت را به سینه فشردن
راه رفتن بازو به بازو کنار نگاه تو
این است تنها آرزوی من , رویای همه ی شبهای من
.
.
.
پـــــــــــــــرواز را دوســــت دارم
وقتـــــے
از ارتفاعــــات لبانــــــت
به عمــــق آغوشـــت سقـــوط میکنــــم
چـــه سقــــوط دلنشینــــے
راستــــے میدانستــــے
پــــــــــــــرواز را تـــو یـــادم دادے
.
.
.
چقدر خوشحــ ــال بود شیطــ ــان وقتے سیبــ را چیدم …
گمان مے کرد فریب داده استــ مرا
نمے دانستــ تو پرسیده بودے :
مرا بیشتر دوستــ دارے یا ماندن در بهشــ ــتــ را
.
.
.
مـــــــــــــی توانم بــــــــپرسم چــــــــه عطری می زنــــــــــــی؟
بـــــــــوی خوشــــــبختی می دهـــــــــی انگار …
.
.
.
اگر کارگردان بودم
صدای نفس هایت
موسیقی متن تمام فیلم هایم بود…
.
.
.
آن شب …
که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را …
تماشا می کرد …
آن شب که شب پره ها …
عاشــقـــانه تر …
نــــور را می جســـتند …!
و اتاقم …
سرشار از عطر بوسه و ترانه بود… !
دانستم…
تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی…!
.
.
.
می دانم تا پلک به هم بزنم
می آیی ؛ با انار و آینه دردست هایت !!
.
به قول ِ فروغ :
” من خواب دیده ام ”
.
.
.
صدا بزن مرا، مهم نیست به چه نامى…
فقط “میم” مالکیت را آخرش بگذار…
میخواهم باور کنم…مال تو هستم
.
.
.
دست هایـمان را بـهم قفـل کنیم
فقط یـادت باشد
کلیـد را جایـی بـگذاری
که یـاد هیـچ کدامـمان نـماند…
.
.
.
فاجعــــه یعنى…
آنقدر در تو غــرق شـــده ام
که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت میـــکنم!!
عشـــق یعنى همین…
.
.
.
سال ها رفته و باز
تپش گرم ترین خاطره ها
می فشارد دل خاموشم را
به تو می اندیشم
و به آن ثانیه هایی که گذشت
و به بی تابی قلبی که شکست
تو بیا باران باش
و بر این تازه گل خسته ببار
تو بیا آتش باش
تو بیا جاری باش
تو بیا باور کن
عشق هم حس غریب تپش آینه هاست
تو بیا آینه باش
.
.
.
گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد
شاید کودکــانه ..شاید بی غــرور …
اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود
می فهمــــم نه ضعیفم ..نه کودکم.. بلکه پر از احساســـم …
.
.
.
چای دم کن … خسته‌ام از تلخی نسکافه‌ها
چای با عطرِ هِل و گل‌های قوری، بهتر است
.
.
.
هوا نیستــــم
امــــا همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم
حال عجیبـــی ست دیدن ِ
همان آسمان که
… شاید “تو” …
دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای
.
.
.
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر”فقط یه شوخی بود” هست
یک کم کنجکاوی پشت “همین طوری پرسیدم” هست
قدری احساسات پشت “به من چه اصلا” هست
مقداری خرد پشت “چه میدونم” هست
و اندکی درد پشت “اشکالی نداره” هست
.
.
.
خوبم …!
باور کنید …؛
اشک ها را ریخته ام …
غصه ها را خورده ام …؛
نبودن ها را شمرده ام …؛
این روزها که می گذرد …
خالی ام …؛
خالی ام از خشم، دلتنگی، نفرت …؛
و حتی از عشق …!
خالی ام از احساس …
.
.
.
می خواهم خودکشی کنم؛
نه اینکه تیغی بردارم و رگم را بزنم؛
قید احساسم را می زنم …
.
.
.
اگر بیـــایی
این خـــون ِ دل ،خــوردنـــها را
تـــلافی نمیـــکنم
آنقـــــدر عاشــــقت میکنـــــم
که دیــگر نتــــوانـــی
هــــرگــز بــــروی…
.
.
.
اَگــــَر میدآنی دَر دُنیـآ کــَسی هست که بـآ دیدَنــَش
رَنگ رُخســآرَت تغیـــیر میکنــَد،
و صــِدای قــَلبـَت اَبرویــَت را به تــآراج میبــَرد،..
مــهـم نیــست که او مـآل تــو بــآشــَد…
مــهــِم این استــ که فـــَقــَط بــــآشـَد،
زِندگیـــ کــُند ، لــِذَت ببرَد و نــَفــَس بـــکشــَد …
.
.
.
مــَـن نــگاه تـــو را شـعـر مے کـنـم!
تـــو شـعــر مـَــرا نـــگاه مے کنـے!
× بـــازے عجیـبـی ستــــ ×
شـعــر نـــگاهِ تــــو ،
روےِ قـــافیـــه هاےِ دلـــــــم مے نشینــد …
.
.
.
من ایمان دارم به پایان این روزهای سرد و مه آلود …
ماهِ من، می دانم که بزودی آفتابی خواهی شد
من این را از قاصدکهای خوش خبر شنیده ام …
.
.
.
کمبود خواب
بایک روز مرخصی حل میشود
کمبود وقت
بامدیریت زمان
سایرکمبودها نیز علاجی دارند
باکمبود دستهایت چه کنم؟
.
.
.
خاطرات خیلی عجیبند؛
گاهی اوقات می خندیم،
به روزهای که گریه می کردیم!
گاهی گریه می کنیم؛
به یاد روزهایی که می خندیدیم …
.
.
.
دلم لک زده .. !!
برای یک عاشقانه ی آرام .. !!
که مرا بنشانی بر روی پاهایت .. !!
بگذاری گله کنم ،،
از همه این کابوسهایی ،،
که چشم ترا دور دیده اند .. !!
.
.
.
آغــــوش دریایی خــود را باز کن
تا شبـــی در آغوشــت سر کنم
و در امــواج تــو سرگردان شوم
تا به ساحـــل آرامــش برسم
.
.
.
چــقدر دزدیــدنِ نگــاه ِ تــو
از چشــمان ِ تــو
لــذت بخــش اســت!
گــویــی تیــله ای
از چشــمم بــه دلــم مــی افتــد!
بـــانـــو!
… بــا مــردی کــه تیــله هــای
بسیــار دارد،
مــی آیــی؟
.
.
.
وقتی نبض مهتاب در گوشم لالایی می شود …
سر بر پایش می گذارم و …
آن وقت است که …
گل بوسه های ماه بر گونه ی رویایم می نشیندُ …
ستاره چینی تـــــــو و …
خواب های نقره ای مـــن آغاز می شود …!
.
.
.
چه عاشقانه به رویت لبخند زدم
و تو چه مهربانانه لبخندم را پاسخ گفتی …
و این شد
“عاشقانه ی آرام” من و تو
.
.
.
تمــــــــــــام دنیـــا در آغوشـــت خــــلاصه شـــــــــده اســـــــــت …
کـــــــــــودکـــــــــانه
پنــــــــــــاه میـبـــــــــــرم …
بـــــــــه خلاصــــــــــه ی دنیــــــــــــــــا …
.
.
.
روزگارم این است :
دلخوشم با غزلی
تکه نانی ، آبی
جمله ی کوتاهی
یا به شعر نابی
و اگر باز بپرسی گویم :
دلخوشم با نفسی
حبه قندی ، چایی
صحبت اهل دلی
فارغ از همهمه ی دنیایی
.
.
.
دلـَ م را به شیشه ے عطرهآیم خوش کرده اَم
همآن هآیے که هر کدامشان ،
یک / خاطــِره / را برایم تداعے مے کنند ؛
یک با هم بودن را …
.
.
.
عطرها بی رحم ترین عنصر زمین اند . . .
بی آنکه بخواهی میبرنت تا قعر خاطراتی که برای فراموشیشان تا پای غرور جنگیدی …
.
.
.
من مانده ام با یاد تــــــــــو
و بغضی که لگد می زند
بر حنجــــــــــــره ای پا به مـــاه . . .
.
.
.
پیـــــچـکـــــ مــــی شوم ، وحــشــــــــــــــــــــــی !!
مــــــــی پیــــــــــــــچم بـه پـــر و پـای ثانیه هـایـت ،،
تـا حتــــی نتــــوانــــــــی آنــــــــــــــــــــــــــــــــی !!
… بـــــــــی “مـــن” ” بـــــودنـــــــــــــ” را
زنــدگــــی کنـی !!
.
.
.
چگونه باور کنم که نیستی،
وقتی هنوز صدای گرم و مهربانت در گوشم شنیده می شود
چگونه باور کنم که پر کشیدی،
وقتی هنوز سرمست تماشای زیبایی ات هستم.
باور نمی کنم،
چرا که در لحظه لحظه هایم حضور داری،
تو در زلال آبشاران جاری هستی
و
در لطافت عشق به چشم می خوری
هنوز هستی و تا همیشه خواهی بود…
.
.
.
وقتی کــه نیستی
شکـــــ دارم که بیایی
وقتی هم که می آیــــی
مطمئن نیستـــــــم که میمانی
وقتی هــــم که میروی
نمیدانم که باز میگردی یا نــه…
این دو دلــــــــی ها
دو راهـــــــی ها
دوگانگـــــی ها
مرا خواهد کشت..
بیـــــــــــا…
و یا
یک بار برای همیشه نیـــــــــــا…!
.
.
.
هر روز بر روی دلــــم می نویسم: ” عاشــــقی تا اطلاع ثانــوی ممنــــــــوع ”
به رویـــــای با تـــــو بودن که می رسم دیــــگر بـــــار دلـــــم می لـــــرزد …

اس ام اس های جدید و بسیار زیبای دوستت دارم


دوستت دارم” هایت را به کسی نگو
نگه دار برای خودم
من جانم را
برای شنیدنش
کنار گذاشته ام . . .
.
.
.
می ترسم کسی نه خودت را،
که دوست داشتنت را از من بگیرد !
.
.
.
چیزی در کلامم نیست
جز دوستت دارم هایی
که واژه نیستند
مثل دم در پی بازدم
حیاتم را رقم می زنند
.
.
.
دوست داشتن به تعــــداد دفعات گفـــــتن نیست !
حسی است ؛
که باید بــــــی کلام هم لمــــــس شود …
.
.
.
اگه نهایت دوست داشتن درقطره ی باران است
من دریا را تقدیمت میکنم . . .
.
.
.
مـــوهـــایـــم ..
که یـکدسـت ..
هـــمرنـــگ ِ دنــــدانـــهـایــــم شـد !
بـــــاز هــــم ..
بـــــا عـشق ..
می نویـسم :
دوستـــت دارم
.
.
.
گفــتنِ “دوستــــت دارم ” نظر لــــطــــــفـــم نبود !!
نظرِ دِلـــــــم بود …

با تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا
بـه هـر زبـانی که بـدانی یـا نـدانی !
خـالی از هـرتشبیه و استعـاره و ایهـام …
تنهـا یکــ جملـه برایـت خـواهـم نوشت :
دوستت دارمــ خاص ترین مخـاطب خـاص دنیـا !
.
.
.
انگار در دلم حرفی دیگر باقی نمانده تا برایت بگویم
تنها یک جمله!
هنوزم دوستت دارم
.
.
.
امروز یه کار ضرورى دارم و اون دوست داشتن توئه …
دیروز هم همینطور بود
فردا هم همینطوره !
.
.
.
بگو دوستت دارم …
شهیدم کن …
مالیات ندارد این گلوله ای که از دهانه لبهایِ تو شلیک می شود !
.
.
.
هی تو کمی نزدیکتر بیا ،
اما چیزی نگو
بگذار فقط ،
بگذار چشمهایمان این همه دوست داشتن ها را زیرنویس کنـــد


نوشته ها و اس ام اس های فاز سنگین و مفهومی سری ۹۲


ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛
گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد !
هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛
کـــه دریـــده شـــده ایــــم
.
.
.
دروغـــ رو هــمــه مــیــگـــن ؛
امــا اونــجــاش بــه آدم فــشــار مـــیــاد
کــه هــمــراه بــا شــنــیـــدن ِ دروغ
خــر هـــم فـــرض بــشـــی …
.
.
.
می خواهی قضاوتم کنی ؟
کفش هایم را بپوش
راهم را قدم بزن
دردهایم را بکش
سال هایم را بگذران
بعد قضاوت کن !
.
.
.
بـرایِ قـــد کشــیدنــم ،
خیــلی هـا ..
کــوتـــــاه آمــدنــد …!
.
.
.
اعتقادات هر کسی‌ مثل مسواکه ،
خواهشا تو حلق بقیه نکنین !
.
.
.
اگه کثافت رو با خودکار معطر بنویسی هم
چیزی از معناش کم نمیشه !
درست مثه آدمهای گندی که
لباس و آرایش و موقعیت خوب دارن !
.
.
.
اینـجــــا ، زمین …
ارزانــــتر از هـمه چـــــیز ، انــسان !
نـــــرخَ ش هـــــم بـــــروز نــیست !
امّــــا ،
مصـــرفـش تـــــاریـــــخ دارد !
سلام ، تـــــولــــــیدَش !
و انــــــــقضـــایــــــــش ؛
خــــداحــــافــــظ !
شت سرم حرف بود…
حدیث شد…
می ترسم آیه شود !
سوره اش کنند به جعل !
بعد تکفیرم کنند این جماعت نا اهل
.
.
.
آدمیزاد بی غذا دو ماه دوام می آورد
بی آب ، دو هفته
بی هوا ، چند دقیقه
بی”وجـــدان”، خـیلی . . .
متاسفانه خیلی !
.
.
.
می گویند عشق آنست که به او نرسی
و من می دانم چرا …!
زیرا در روزگار من،
کسی نیست که زنانه عاشق شود
و مردانه بایستد…
.
.
.
نیازی نیست اطرافمون پر از آدم باشه …
همون چند نفری که اطرافمون هستند ، آدم باشند کافیه !
.
.
.
مردم عوض شدن،
زمونه عوض شده،
میدونی؟ این روزها،
وقتی با یه نفر دست میدی،
بعدش باید انگشتات رو هم بشماری و ببینی که هر ۵ تا رو پس گرفتی یا نه!

اس ام اس بوسه


گاهی دلم میخواهد از خیالــــم تو را بیرون بکشم
و سراپایت را غـــرق بــوســـه کنــــم . . .
.
.
.
بوسه هایت انار را می ترکاند ،
نفس هایت سیب را می رساند ،
آغوشت ابر را می باراند
پاییزترینی تو !
.
.
.
هنگام بارش باران سرت را رو به آسمان نگیر
من به بوسه ‏‏‏‏‏‏‏های باران روی صورتت هم حسودی میکنم !
.
.
.
داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ
و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ
بیـــرون میکشـــم
بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ
و نیسـتـــی  . . .
.
.
.
سـیــاه مـشق ِ پــشت ِ چــشـمـهـایــت ،
دسـت خـــط ِ کــیـست !
که بــوســیـدنــش ،
سـجــده ی واجــب دارد !
.
.
.
دیگر هیچ مزه اى دلچسب نخواهد بود
من تمام حس چشاییم را روى لبانت جا گذاشته ام …
.
.
.
مــرا ببــوس،
روزهــای سختــی در پیــش اســت!
بگــذار تــو را
کمــی پــس‌انــداز کنــم!
.